نویسنده: غلامرضا امامی
کارهایی هست برای روز
مثل شستن دستها
درس خواندن
بازی کردن
میز غذا را چیدن
کارهایی هست برای شب
مثل چشم بستن و خوابیدن
رویاهایی شیرین داشتن
گوشهایی برای نشنیدن
کارهایی هست برای هیچوقت.. هیچگاه
نه در روز.. نه در شب
نه در دریا.. نه در خشکی
مثلا برپا کردن جنگ
دیروز؛ (روز جهانی صلح) بود. دیشب داشتم آهنگ زیبایی میشنیدم که کودکان جهان با هر رنگ و زبان میخواندند.. با هم و در کنار هم میخواندند به رهبری پاواروتی.
بچهها شاید میخواستند که صدایشان را بزرگترها بشنوند.
بچهها شاید میخواستند با دستهای کوچکشان جهانی بیجنگ بیافرینند.
بچهها میسرودند.. فغان ز جغد جنگ و وای او. بچهها میخواستند آسمان آبی بماند و زمین سبز.
دنیای پدرانشان بیلبخند بود. بیمهر. بیشادی و زیبایی... بیصلح و دوستی
بچهها میدانستند... هر بار که دستی... بال پرندهای...
دل انسانی... را نشانه میگیرد از تیر و تفنگ.. از پرنده و درخت.. از سرباز و انسان چیزی کم میشود.... دلی میلرزد چشمی میترسد.. حتی اگر تیرش به خطا رفته باشد. بچههای همه دنیا... بچههای مصر و سوریه و افغانستان.. عراق و فلسطین و لبنان این را نیک میدانند. و بچههای جهان... همه قارهها - جز آفریقا - با سکههایشان زنگی ساختند.. این زنگ امروز - روز جهانی صلح - در سازمان ملل به صدا در میآید.. بر روی زنگ نوشته شده.. زندهباد صلح.. صدای این زنگ را آنان که خود را به کری زدهاند نمیشنوند.... آنان که تنها خود را میبینند... خود را میخواهند.. از گفتوگو بیزارند.. از یاد بردهاند که آدمی دو گوش دارد برای شنیدن و تنها یک دهان برای گاهی سخن گفتن.. انسان آنگاه که بخواهد سکوت را میشکند و سخن میگوید.. بسیاری تنها در پی گفتن هستند... نه در اندیشه شنیدن.بارها با خود اندیشیدهام.. اگر رستم با سهراب.. سخن میگفت و (گفتوگو) میکرد.. شاید.. جنگی به پا نمیشد.. شاید پسری به دست پدر کشته نمیشد... شاید.. سرودهای که در آغاز آوردم از نویسنده صلحدوست شهره ایتالیایی.. جانی روداری است.. که این روزها کتاب (داستانهایی برای سرگرمی) او به همت نشر قطره درآمده. او و بسیاری از نویسندگان و هنرمندان... در راه صلح.. در کار ساختن جهانی بیجنگ به جان کوشیدند. آنان دریافتند که درخت صلح و عشق و مهر و دوستی نخست در اندیشه و دل و جان کاشته میشود و در پی آن در جهان گسترش مییابد.به همینگونه نهال جنگ، خشم، خشونت و دشمنی نخست در اندیشه و دل ساخته میشود و سپس جهان را سیاه، تیرهوتار میسازد.. قرنها پیش چه خوش سرود شاعر که گفت:
درخت دوستی بنشان که کام دل بهبار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/779